روانشناسي
[ اوما Vaidyanathan ] براندون ، جوآن ، يا Vilma ، كمكهزينه شما چطور است؟ آيا شما سعي كردهايد از سازههايي استفاده كنيد كه در ماتريس نيستند ، يا بيشتر آنها را با آنها گير كردهايد ؟ما همچنين به احساساتي كه يك ويژگي مشترك ديگر در نوجواني است ميپردازيم كه ممكن است چندين نشانه مرتبط با هم داشته باشند، از جمله تهديد ، ترس ، و [ بر پاداش ]؟ ] . بنابراين بخش it's از ماتريس ما حتي اگر بخشي از كمك را نداشته باشد، اما در تحقيقات ما گنجانده شدهاست . و همچنين به رابطه با ماده سفيد در مقايسه با ساير ابعاد علائم نگاه كرديم ، و به نظر ميرسد كه اين رابطه با يك neurocircuitry متمايز مرتبط است ، كه منطقي و احتمالا ً متفاوت است .[ جوآن كافمن ] و من به پيچيدگي اين مسائل فكر ميكنم ، ما حتي در ابتداي درك هم نيستيم زيرا ميدانيم كه عصبانيت ، هنگامي كه it's مزمن ميشود، به نظر ميرسد كه داراي بيولوژي متفاوتي نسبت به زماني است كه it's episodic است . و زودرنجي كاملا ً مشخص نيست . شما ميتوانيد با اضطراب اين كار را انجام دهيد . شما ميتوانيد با افسردگي آن را داشته باشيد . شما ميتوانيد آن را با دو قطبي داشته باشيد، بنابراين ما چگونه حتي اين ابعاد را در طول زمان ارزيابي ميكنيم زيرا there's احتمالا ً چيزي بسيار معنيدار در اين ابعاد باليني از ديد طولي است ، كه فكر ميكنم ما همگي در كودكي هستيم . و چگونه آن را به چيزي مرتبط كنيم كه ما ميدانيم و در مورد neurocircuitry و ريسك و همه آن چيزها درك ميكنيم ؟ پس - -[ براندون Gibb ] صبر كنيد . [ inaudible ] چيزي داشت . ما در اولين تماس ، اولين RFA را به ما تسليم كرديم . و چيزي كه ما انجام داديم اين بود كه به جاي پيشنهاد يك ساختار جديد ، ما گفتيم " اين ساختار ، اين چيزي كه به نظر ميرسد در عرض چند سازههاي مختلف رخ ميدهد . و بنابراين ما ميخواهيم سعي كنيم بين اين ساختارها مقايسه و كنتراست داشته باشيم تا كمي روشنتر شويم " و يك چيز ديگر كه فكر ميكنم احتمالا ً در درون RDoC جالب است ، مقايسه بين ساختارها و يا سيستمهاي ديگر است .[ يان Gotlib ] و در سراسر واحدها .[ اوما Vaidyanathan ] بله . بنابراين به نظر ميرسد كه بيشتر اهميت دارد كه از ماتريس به دست آيد ، يا ايدههاي پشت سر ، به جاي خود ساختارها . كه اين است كه اين ساختارها در گستره اندازهگيري شده هستند و اين ساختارها بر روي هم زيستشناسي و هم رفتاري بنا شدهاند . آيا شما ميگوييد كه اين عادلانه است ؟[ براندون Gibb ] بله .[ جون كافمن ] و بسيار با هم مرتبط . بنابراين آنها ممكن است تحت ستونهاي مختلف باشند ، اما اين ايده كه آنها كاملا ً متمايز و مجزا هستند ، من فكر ميكنم اين چيزي نيست كه RDoC سعي دارد بگويد .[ اوما Vaidyanathan ] بسيار خوب . يك سوال مرتبط با اين مساله اغلب اين است كه RDoC اختلال را تعريف نميكند . هيچ راهي براي دانستن آنچه نرمال يا غير عادي در يك سازه وجود ندارد وجود ندارد . در حالي كه در DSM ، حداقل شما يك قطع براي يك اختلال خاص داريد . آيا كسي ميخواهد اين سوال را حل كند ؟[ Vilma Gabbay ] بله ، منظورم اين است كه ميتوانم به آن پاسخ دهم ، و مطمئن شويد كه ديگران هم به آن پاسخ ميدهند . من فكر ميكنم گنجاندن دوگانه DSM ما واقعا ً مصنوعي است ، زيرا ما واقعا ً ميدانيم چه زماني اختلال آغاز ميشود و چه زماني تمام ميشود . آيا سندرم NOS از لحاظ باليني قابلتوجه نيستند ؟ معلومه كه هستن . بنابراين من فكر ميكنم كه حداقل در مطالعه ما ، چيزي كه ما سعي داريم آن را اندازهگيري كنيم اين است كه چه زماني اختلال آغاز ميشود. زماني كه فرايندهاي پاداش ، مدار پاداش يا ترس به نقطهاي دست مييابند كه اختلال it's وجود دارد. هدف ما اين خواهد بود كه با فنآوريهايي نظير گوگل و اپل ، ما قادر خواهيم بود با آيتمهاي ويژهاي كه ما را غير عادي ميسازند و سپس نياز به درمان داشته باشيم. و من فكر ميكنم that's جايي است كه هدف را دنبال ميكند . بنابراين من فكر ميكنم كه آينده با سطوحي كه در محدوده نرمال و بدون محدوده نرمال قرار دارند ، باشد .
منبع سايت
برچسب: ،