روانشناسي
[ Joan كافمن ] بنابراين it's Arie Kaffman ، K - F - M - F - N ، همراه با جان Krystal ، من در سال ۲۰۱۴ فكر ميكنم . من don't را در كامپيوترم گرفتم ، اما it's Arie Kaffman كه در PubMed ، و it's به طور خاص در مورد ديدگاه RDoC در تحقيقات حيوانات عمل ميكند . يك كاغذ بسيار خوب نوشته شده بود.[ اوما Vaidyanathan ] يك سوال ديگر ميپرسد : " من درك ميكنم كه يك معيار مغزي لزوما ً لازم نيست كه يك كمك بلاعوض دريافت كند ، اما آيا به نوعي نياز است ؟ " فكر ميكنم ما اين موضوع را قبلا ً پوشش داديم ، اما آيا ميتوانيد به سرعت آن را بررسي كنيد ؟[ سارا موريس ] من حدس ميزنم كه پاسخ كوتاه من اين خواهد بود كه شما ميخواهيد به دقت در مورد يك biomarker براي چه چيزي فكر كنيد . ما شانس زيادي براي شناسايي نشانگرهاي زيستي براي اختلالات DSM و بخشي از انگيزه پشت RDoC نداشته ايم . و همچنين ، دوباره ، براي فكر كردن به اصول of . انجام يك پروژه مطلع با استفاده از گزارش خود - گزارش و يا اقدامات رفتاري امكان پذير است . دوباره ، با استفاده از آن ايدهها در مورد ابعاد ، و نه تنها به يك شدت از يك اختلال نگاه كنيد .[ اوما Vaidyanathan ] بسيار خوب . و يك سوال مرتبط كه ما در مورد سارا داريم ، آيا جايي در RDoC براي تحقيق و فرزند داري يا خانواده وجود دارد ؟ " اين نوع نگرش به توسعه / محيط باز ميگردد . [ crosstalk ] بعدا ً، من فقط ميخواهم مطمئن شوم كه ما دو بار آنها را پوشش ميدهيم .[ سارا موريس ] بله ، پاسخ كوتاه ام را ميدهم و سپس panelists ، دوباره ، تجربه دقيقي داريم . قطعا ً دركي از اهميت همه انواع مسيرهاي متفاوت و مسيرهاي توسعه در RDoC وجود دارد . فقط به اين دليل كه آنها در ماتريس به اين معنا نيستند كه ما ميدانيم آنها مهم هستند . بنابراين ما محققان را تشويق ميكنيم كه فرضياتي را آزمايش كنند كه شامل اين نوع عوامل و اندازهگيري آنها در سطح فردي باشد .من فكر ميكنم ، بدون شك ، ما ميدانيم كه خطر توسعه آسيبشناسي رواني به طور بسيار زيادي توسط والدين و بسيار تجربه شدهاست ، چه به مطالعات حيواني نگاه ميكنيد ، يا به مطالعات انساني نگاه ميكنيد ، كودكان متولد شده يا در موسسات بزرگ شدهاند . بنابراين بدون شك ، اين سوالات را ميتوان از ديدگاه RDoC مورد بررسي قرار داد و يك تجربه مهم به عنوان بخشي از معيارهاي حسابداري براي تغييرپذيري و پيآمد را تجربه كرد .( Ian Gotlib ) و اگر كمك كند ، آن را محكم ميكند . سارا [ Ordaz ]؟ ] در آزمايشگاه من يك جايزه K براي اضافه كردن فرزند پروري به پروژه RDoC كه قبلا ً داريم ، دارم . بنابراين من فكر ميكنم - - منظورم اين است كه ، سارا كاملا ً حق دارد و آنها دارند - - پول خود را به شما ميدهند كه در آن دهان شما [ خنده ] است .[ اوما Vaidyanathan ] بسيار خوب . پس پنج دقيقه ديگه مونده . پس I'm شروع به رسيدن به ليست سوالات ما در اينجا ميكنند . بنابراين يكي از مواردي كه به دست آورديم ، اين است كه RDoC اساسا ً از اين زمينه خواستهاست تا ۱۰ سال ديگر براي علم اعصاب براي اطلاع دادن از درمانهاي جديد صبر كند . نظر شما در اين مورد چيست ؟ براي مدتي طولاني صبر كنيد تا كاري را با آن انجام دهيد .[ Vilma Gabbay ] چقدر از زمان فرويد منتظر بوديم [ خنده ] ؟[ اوما Vaidyanathan ] : پس ما ميتوانيم كمي بيشتر صبر كنيم ؟ آ ره .[ Vilma Gabbay ] ۱۰ سال است ؟ منظورم اين است كه ، براي هر درماني كه بيايد و زماني كه به آزمايشهاي باليني نگاه ميكنيد ، سالها طول ميكشد و سالها طول ميكشد . در اينجا ما هيچ چيزي نداريم . من فكر ميكنم اين شانس ما براي رسيدن به مسير خاص و فعاليتهاي زيستي است كه ميتواند به طور واقعي به درمان جديد ما بپردازد . من فكر ميكنم كه ۱۰ سال از زمان بسيار كوتاهي ميگذرد .[ براندون Gibb ] من who's را منتظر ميدانم . من اين چيزها را در همه جا متناقض ميبينم . من فكر ميكنم كه اين تعريف جديد از طرح آزمايشي پيامد جديد واقعا ً خوب است . تنها تفاوت بين اين است كه چگونه روي يك مكانيزم كليدي تمركز ميشود و نشان ميدهد كه آن مكانيزم را حركت ميدهيد . اما شما هنوز هم افراد آسيبديده را درمان ميكنيد و هنوز هم در حال مطالعه نحوه انجام اين كار هستيد . بنابراين من از هر كسي كه ۱۰ سال صبر كند تا دوباره آزمايش درمان را شروع كند ، خبر دارم .
منبع سايت
برچسب: ،