روانشناسي
همچنين به نظر ميرسد كه اين نشان ميدهد كه ما هيچ چيز از dsm ياد نگرفته ايم, و فكر نميكنم اينطور باشد . منظورم اين است كه ما چيزهاي زيادي ياد گرفتهايم و مسلما ً مشكلات زيادي در آن وجود دارد , اما ميتوانيم آنچه را كه ميدانيم انجام دهيم , و آن را بسازيم , كه فكر ميكنم اين چيزي است كه ما سعي داريم انجام دهيم .[ سارا موريس ] بله . من هم همين طور فكر ميكنم . نه اينكه همه چيزهايي كه درباره اختلالات dsm ياد گرفتهايم , اشتباه است , اما اگر به آن اختلالات فكر كنيم , آن تشخيصها , به عنوان يك متغير پيشكار براي چيزي , و ما بايد كار بهتري براي فهميدن اين كه دقيقا ً چه كارهايي را تشخيص ميدهند انجام دهيم , و چگونه ممكن است آنها را اصلاح و اصلاح كنند و با آزمايش خارج از اين مرزها , آموزنده شوند .[ يان تراو يس ] بلهبه هر حال [ براندون گيب ][ سارا موريس ] بله .ما از همان دارو در شرايط رواني استفاده ميكنيم , بنابراين قادر خواهيم بود آنچه را كه واقعا ً رفتار ميكنيم مشخص كنيم , اما اين روزها بدون هيچ گونه زيستي واقعي .[ اوما ] خوب . و دوباره اين سوال را دوباره تكرار ميكنيم , همانطور كه گفتم , چون دير كرديم . يك نفر پرسيد : " چگونه از طريق مديران برنامه هستهاي پخش ميشود ? برخي از ما با توجه به رفتار بدون آگاهي از اصول اخلاقي صحبت كردهايم . سارا , ميخواهم دوباره آن را بررسي كنم ?[ سارا موريس ]مديران برنامه " اوما " اين سوال را مطرح ميكنند .[ سارا موريس ] باز هم نشنيدم .{ (اوما ) : چگونه در تمام مديران برنامه هستهاي پخش ميشود ? برخي از آنها با توجه به رفتار بدون آگاهي از اصول اخلاقي صحبت كردهاند .[ سارا موريس ] خوب , من فقط ميتوانم بگويم كه در اينجا در مورد برنامه و در عين حال, و قطعا ً داشتن بروس به عنوان مدير بخش و هم اكنون به عنوان مدير موسسه عمل كردهايم . اما من فكر ميكنم كه كارهاي بيشتري براي انجام اين كار وجود دارد تا مطمئن شويم كه افسران برنامه يك درك مشترك خوبي در مورد آن دارند تا بتوانيم در راهنمايي كه به متقاضيان ميدهيم سازگار باشيم . اما اميدوارم شخصي مثل اين به شما كمك كند .من فكر ميكنم كه اين اتفاق ميافتد . شماها همه جواب خيلي فرانك داديد . پس تقريبا ً در پايان وقت داريم . پس قبل از اين كه به پايان برسيم , ميخواهم از هييت داوران خود در اين مورد سوال كنم . شما يك چيزي را نام ببريد كه پيروي از اصول اوليه بسيار مفيد بودهاست . پس يك مزيت غير منتظره كه در مطالعات خود داشتيد و يا شايد عيب . شنيدن ديدگاههاي شما جالب خواهد بود . ايان , ميخواي شروع كني ?[ يان تراو يس] قطعا ً سوال سختي است . منظورم اين است كه , من دارم سعي ميكنم به آن فكر كنم - - اين يك تغيير بزرگ از روشي است كه ما در آزمايشگاه مان انجام دادهايم تا از نمونههاي باليني تشخيص داده شود تا به يك نمونه استخدام شده بگوييم , بچههايي كه استرس دارند . و من فكر ميكنم ما در واقع بيشتر در مورد فرآيند استرس با اين گروه وسيعتر , با ديدگاهي وسيعتر , نسبت به اينكه از يك نمونه بسيار محدودتر يادگيري داريم , يادگيري داريم . پس فكر ميكنم دوباره , ما در مورد افسردگي به عنوان يك اختلال ياد نميكنيم , بلكه بيشتر در مورد يك ساختار گستردهتر براي ما ياد ميگيريم .[ اوما ] خوب . بسيار خوب .[ ژان كافمن ] براي من ,[ اوما " ] متاسفم , ژاندارك . داشتي ميگفتي ?[ ژان كافمن ] بله . براي من , اين به معناي پذيرش پيچيدگي و ابهام است . و اين يك نوع تعادل خوب براي شما فرضيههاي خاصي است , اما شما هم براي سورپرايز كردن باز هستيد .
منبع سايت
برچسب: ،